omidvaram khoshet biad
badone cheshme to hamishe viranam
abi taraz negahe to paida namishe
darya badone cheshme to mana namishe
ama afsos ke baine ma faselahe ast
ke eshghe mano to ra zer soal mibarad
asheghat hastam ama
faselaye baine mano to in range eshgh ra kam rang kardeh ast
man haman asemanam ke asheghe to hastam ey daryatr>
man haman asemani hastam ke gah abri o gah aftabist
gah be range cheshmhayat va gah aftabitr>
vaghty be omghe dare cheshmhaye to negahy miandazam
ba khod fekr mikonam
aya mitavan ta antehaye in dare abi safar kard?
آقا سلام
از بابت تبليغ رايگان دست شما درد نكنه.بگذريم،ديگه رفتي حاجي حاجي مكه! بابا قرار بود راجع به اصول وبلاگ نويسي براي ما كلاس خصوصي بذاري، جي شد.
در مکتب انتظار تو اموختم که هرگز زمين را در حصار امروز و ديروز زنداني
نبينم.
در مکتب انتظار تو اموختم که ار ميان دايره هاي متصل به هم حلقه هاي .
امروز و فردا را در ان روزها ببينم.اين بوي انتظار توست که از نفسم بر مي
ايد.
ضربان قلب من نام تو را امروز گرم تر از هميشه مي خواند .در مکتب انتظار
تو اموختم که گل عاطفه را بايد با اب ديده همچنان سيراب نگه داشت انتظار .
تو غزلي است که تپش قلب نگرانم شاه بيت اوست.
در مکتب انتظار تو تلالو رنگين کمان چشمانم را بارها و بارها مشاهده کرده .
ام. در مکتب انتظار تو صبر و تحمل را به معناي واقعيش اموخته ام.
اين انتظار توست که قلبم را مي لرزاند و اشکم را فرو مي چکاند و همواره .
به من درس زندگي مي دهد. اري انتظار توست!
عاشق مشويد اگر توانيد/تا در غم عاشقي نمانيد/اين عشق به اختيار نبود/دانم كه همين قدر بدانيد/هرگز مبريد نام عاشق/تا دفتر عشق بر نخوانيد/آب رخ عاشقان مريزيد/تا آب ز چشم خود نرانيد/معشوقه وفا به كس نجويد/هر چند ز ديده خون چكانيد/اينست رضاي او كه اكنون/بر روي زمين يكي نمانيد/اينست سخن كه گفته آمد/گر نيست درست بر مخوانيد/بسيار جفا كشيد آخر/او را به مراد او رسانيد/اينست نصيحت اي مردم/عاشق مشويد اگر توانيد/../سلام عزيز اميدوارم که هرجا هستي دلت شاد و ايام به کامت باشه..ما اپديتيم..منتظر حضور مثل هميشه سبزت هستيم.درضمن قالبت حرف نداره ببخشيد كه دست كاريش هم كردم.پاينده باشي.يا حق !
السلام و عليك يا سيدي
تكذبون الا لا تعل و ما اقتل من ئابدارچي من بارسبلگ
وهذا يوم انت اقتل من القائده
و يحترم الا اسام بئن لادن واسلام
توي آينه حقيقت / من گذشته هامو ديدم/ توي سرزمين غربت / من به عشق تو رسيدم/ / باورش برام محاله / که منو به شب سپردي توي روزگار حسرت / سهمي از دلم نبردي/ / من به دنبال دل تو / تو به دنبال يه جاده/ که بري بسوي
فردا / تو گذشتي خيلي ساده/ چه گذشتي که منو برد / به فراسوي يه حسرت/ غصه آشناي من شد / من شدم اسير غربت/ غصه ي تنهايي ما / همه تقصير غروره/ ديگه اون عشق صميمي /از من و تو خيلي دوره/ فرصت بودن من رفت / نه تو موندي نه غرورم/ همه لحظه هام پر از غم / من يه فصل بي عبورم// ./سلام ..خوبيد؟خوش ميگذره...منتظر حظور پر مهرت در وب هستم.اگر دير اومديم مشکل ازپرشين بود که صبر کرديم مشکلش حل بشه بعد خدمت همه دوستان برسيم.البته ما که در پارسي بلاگ هستيم اين مشکلات شامل حالمون نميشه..موفق باشي .يا حق